سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 28295
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

 « و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما ص فإن بغت إحداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفیءَ إلی امرالله ج فان فآءت فاصلحوا بینهما بالعدل و أقسطوا ص ان الله یحب المقسطین . انما المؤمنون اخوة فأصلحوا بین اخویکم ج و اتقوالله لعلکم ترحمون (9 - 10حجرات) » . مرتبط با بحث اخیر و برابر این آیه ها این که خداوند یکتا در جای دیگری که دستور به قسط و دادگری می دهد آنجاست که مومنین بیایند و بین دو طایفه از گروندگان که میان آنها جنگ و کشت و کشتار در گرفته است را به نحو مقتضی صلح و سازش دهند و در این راه البته بر اساس عدالت به پیش بروند و نه جز آن. که همانا او دادگران و مقسطینی را که بر اساس دستورات و آیاتش رفتار نمایند را دوست دارد. به هر جهت این دستور خداوند یکتاست تا مومنین که برادر یکدیگر هستند بین آنها سازش ایجاد کنند و از خدا بپرهیزند اگر در پی برخورداری از رحم و مهربانی او هستند.

 « لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجواکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ج ان الله یحب المقسطین. ( 8 ممتحنه ) » .و این آیه باز می رساند که خداوند یکتا از چه جهت مقسطین و داد ورزان را دوست دارد. آری از آن جهت که با کسانی که از دوستی با آنان منع نشده اند، به عدالت رفتار می کنند. در واقع خداوند یکتا در این آیه بیان می فرماید که او مومنین را از دوستی با چه کسانی نهی نمی کند. و در عین حال از سوی دیگر می فرماید که مومنین باید در رابطه با چنین گروهی با قسط و عدالت رفتار نمایند؛ همانگونه که در آیه ی 9 همین سوره یعنی ممتحنه به روشنی بیان می فرماید که او مومنین را از چه کسانی نهی می کند : « انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ج و من یتولهم فاولائک هم الظالمون. ( 9 ممتحنه ) » .

   « و ان خفتم ألا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع ص فان خفتم الا تعدلوا فواحدة أو ما ملکت أیمانکم ج ذالک أدنی ألا تعولوا. ( 3 نساء با توجه به آیه ی 2) » . // « و لله ما فی السماوات و ما فی الارض ج و کان الله بکل شیءٍ محیطا. و یستفتونک فی النساء ص قل الله یفتیکم فیهن و ما یتلی علیکم فی الکتاب فی یتامیَ النساء التی لا تؤتونهن ما کتب لهن و ترغبون ان تنکحوهن و المستضعفین من الولدان و أن تقوموا للیتامی بالقسط ج و ما تفعلوا من خیر فإن الله کان به علیما. ( 126- 127 نساء با توجه به آیات124- 134 » . این آیات کریمه می رساند از آنجا که خداوند یکتا محیط به همه چیز است؛ پس مرتبط با یتیمان نیز باید با قسط و داد رفتار کرد و نه جز آن.

    « و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا و الله امرنا بها ق قل ان الله لا یأمر بالفحشا ص أتقولون علی الله ما لا تعلمون. قل امر ربی بالقسط ص و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین ج کما بدأکم تعودون. ( 28-29 اعراف با توجه به آیات11-30 ) » .  برابر این آیات باید دانست که خداوند یکتا تنها دستور به قسط و عدل می دهد و نه امری همچون فحشا. و این باز یعنی اهمیت و جایگاه مقوله ی قسط در دین و در نزد باریتعالی. و دیگر اینکه نباید خود را به نادانی زد و برای توجیه کارهای بد همچون فحشا که دست کم خلاف عقل می باشد، سنت پیشینیان را به رخ کشید. هر چند که پیروی سنت پیشینیان نتیجه ای جز این ندارد. پس باید در هر مساله ای تنها پیروی سنت خداوند را بر اساس آیاتش نمود و نه جز آن. آیاتی که بر بنده و فرستاده اش حضرت محمد ص که در تشهد نمازهای پنجگانه ی روزانه می خوانیم؛ فرو فرستاده شده و در قرآن مجید مندرج و مسطور می باشد و در دسترس همه است. فقط باید بدان ایمان آورد.

   « و أقیموا الوزن بالقسط و لا تخسروا المیزان. ( 9 رحمان) ». این آیه در ادامه ی مطلب قبل می رساند که خداوند یکتا دستور به بر پا داشتن ترازوی عدل هنگام توزین چیزها و دوری از کم فروشی در میزان داده است. چه آنکه او آسمان را بر افراشته و میزان را وضع نموده است : « و السماء رفعها و وضع المیزان. الا تطغوا فی المیزان . ( 7-8 رحمان با توجه به آیات تمامی این سوره) » . و این بدان معناست که خداوند یکتا با وضع  میزان به نوعی همه ی آفرینش و آفریده ها را بی هیچ کم و کاستی آفریده و اندازه ای برای هر کدامشان قرار داده است. آنگونه که می بینیم. پس با توجه به این امور و قرار داده شدن مقوله ی وضع میزان توسط خداوند یکتا? بایسته است که نوع انسان نیز به تبعیت از او و به عنوان جانشین وی روی زمین، مراعات میزان را بنماید و از این دستور سرپیچی و سرکشی نکند. چه آنکه نگه نداشتن میزان و برابر آن رفتار نکردن و در واقع کم فروشی تبعات خود را دارد، زیرا که این کار از گناهان بزرگ و کبیره است؛ که برابر داستان حضرت شعیب ع و قومش که در قرآن آمده و در این مقال نیز اشاره ای بدان شده؛ به خاطر گوش نکردن آیات خدا و فرمان نبردن از رسولش مورد عذاب خدا واقع شدند. پس مرتبط با این مقوله، مومنین از ترازو داران باید آیات الاهی را چراغ راه خود قرار دهند تا از خشم خدا در امان بمانند که سنت خدا در مورد هیچ فرد و قومی تغییر ندارد.

    « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ص و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ج ان الله قوی عزیز. ( 25 حدید ) » . و این آیه را می شود ادامه ی مطلب اخیر دانست مبنی بر اینکه خداوند یکتا هدف و منظور از فرستادن رسولانش با معجزات و بینات و نیز فرو فرستادن کتاب و میزان همراه آنان را این می داند تا مردم دستوراتش را همانطور که در آیات سوره ی مبارکه ی رحمان رفت انجام داده و بر پا دارنده ی قسط و عدل باشند. البته خداوند یکتا در ادامه ی این آیه هدف از فرو فرستادن آهن را نیز بیان فرموده است.

     « و لکل امة رسول ص فإذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون . ( 47 یونس ) » . // «  ولو ان لکل نفس ظلمت ما فی الارض لافتدت به ق و اسروا الندامة لما رأو العذاب ص و قضی بینهم بالقسط ج و هم لا یظلمون. ( 54 یونس با توجه به آیات 48- 65 ) » . و برابر این آیات کریمه باز اینکه باید دانست که خداوند یکتا هم در هر دو گیتی بین مردم به قسط و عدل رفتار می نماید. بدون این که به کسی ستمی شود. البته همان طور که در آیه ی 47 یونس آمده خداوند برای هر قومی رسولی قرار می دهد و سپس با آن قوم بر اساس قسط با آنان رفتار می نماید.در واقع این رفتار برخاسته از عمل و عقیده ی افراد و اقوام می باشد که نتیجه ی آنها را می بینند.

    « و نضع الموازین القسط لیوم القیامة فلا تظلم نفس شیئا ص و ان کان مثقال حبة من خردل أتینا بها ق و کفی بنا حاسبین.( 47 انبیا) » . و مکمل بحث اخیر مبتنی بر این آیه اینکه خداوند یگانه برای آخرت ترازوی قسط و عدل رانهاده تا بدان وسیله پاداش یا کیفر اعمال انسانها را بدهد بدون این که باز به کسی ستمی شود. و همینطور است در این رابطه این آیه ی کریمه : « الیه مرجعکم جمیعا ص وعدالله حقا ج انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزی الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط ج والذین کفروا لهم شرابٌ من حمیم و عذاب الیم بما کانوا یکفرون. ( 4 یونس ) » . که برابر این آیه ی کریمه به صراحت روشن می شود که بازگشت همه به سوی خداست. یعنی کسی حتا به دنیا رجعت و برگشتی ندارد. و این وعده ی خداوند سراسر حق است که پس از آفرینش دوباره به سوی خود باز می گرداند تا مومنین و کنندگان کارهای شایسته را بر اساس قسط و عدل پاداش دهد و کفار را به خاطر کفرشان برخوردار از عذاب دردناک و شراب جهنم نماید. و این یعنی اهمیت ایمان و انجام کارهای شایسته و نه جز آن .

    « و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده ج و اوفوا الکیل و المیزان بالقسط ص لا نکلف الا وسعها ص و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذاقربی ص و بعهدالله اوفوا ج ذالکم وصاکم به لعلکم تذکرون.( 152 انعام با توجه به آیات 151-153) » . برابر بخشی از این آیه خداوند یکتا دستور می دهد که مشمولین امر در ترازو داری[1] جانب عدالت و قسط را مراعات نمایند که در غیر این صورت این کار از محرمات است[2] . و بدینگونه است مرتبط با این موضوع این که خداوند یکتا آنچه را که از گناهان است و در نزدش مکروه و ناپسند را این دانسته است که باز مشمولین امر هنگام وزن کردن و کشیدن چیزها، مراعات ترازوی درست و صادقانه مبتنی بر عدالت را نکنند. به عبارت دیگر خداوند یگانه دستور به نگهداشتن پیمانه هنگام توزین و کشیدن آن می دهد. « و اوفوا الکیل اذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ج ذالک خیر و احسن تأویلا. ( 35 اسرا با توجه به آیات 21-39 [3]) . »

3 / الف ) نتیجه گیری مبحث قاسطین و مقسطین و ... تا حال

    1- بر آیند این مباحث اینکه خداوند یکتا اهمیت مقوله ی "قسط" را طی آیاتش در قرآن کریم فرو فرستاده شده بر پیامبر مکرم اسلام ص بیان می فرماید و اینکه کسی که مرتبط با این مقوله عمل ننماید و تسلیم امر الاهی نباشد لذا از "قاسطین" است. و بدیهی است که هر گروه نتیجه ی "مقسط" یا "قاسط" بودن خود را در دو سرا خواهد دید.

   2- اما برآیند دیگر اینکه این واژه ی "قاسطین" که بر روی گروهی از مخالفین حضرت علی ع در زمان خلافتش نهاده شده؛ و همچنین هم ریشه ها و مترادف های آن همچون قسط، مقسط و اقسط که مقابل قاسط است در قرآن کریم آمده و بدانها اشاره شده است.

    3 - آری تمام این ها اهمیت مقوله ی "قسط" است و نتیجه ی مراعات آن. چه آنکه خود خداوند یکتا نیز همانطور که برابر آیاتش بدان دستور می دهد؛ در دو دنیا نیز منطبق بر کردار انسانها در کیفر یا پاداش دادنشان باز برابر همان آیاتش که در قرآن آمده است رفتار می نماید. حال این بستگی به این دارد که فرد در این جهان از " قاسطین " بوده باشد یا از " مقسطین ".

    4- و باز اینکه اگر خداوند یکتا این همه حتا مرتبط با دشمنان دستور به این می دهد که با آنان نیز با قسط و عدل رفتار شود؛ بدان جهت است که به واسطه ی این عمل، آنها آگاه شده و به یاری و اذن خداوند وارد دین رإفت یعنی اسلام شوند.

    5- و بالاخره این که با توجه به این مطالب مبتنی بر آیات خداوند؛ روشنتر می شود که دادگر نمی تواند به عنوان معنایی از معانی قاسط باشد. و این معنا تنها برای مقسط کاربرد دارد. در واقع "قاسط" کلمه ای نیست که در دل خود معانی متضاد داشته باشد آنگونه که در برخی فرهنگ نامه ها یا دیگر منابع جهت تحلیل این واژه و جنگ صفین آمده است.



[1]- این که برای اهمیت امر باید دانست که دستور به ترازو داری بر اساس عدل توسط خداوند یکتا؛ از رسالت حضرت شعیب ع مرتبط با قومش بوده است.چرا که این قوم راه کم فروشی را پیشه ی خود کرده بودند. « و یا قوم اوفو المکیال و المیزان بالقسط ص و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین. بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین ج و ما انا علیکم بحفیظ . ( 85- 86 هود با توجه به آیات 84-94) ». به هر جهت این قوم به خاطر عدم گوش دادن به آیات الاهی، ابلاغ شده توسط حضرت شعیب ع مورد عذاب و خشم خداوند واقع شدند. و لذا اینجاست که پی به این موضوع برده می شود که چرا دوری از عدالت در ترازو داری از محرمات می باشد. نتیجه این که مشمولین امر از کسبه و ترازو دارها نباید کم فروشی را پیشه ی خود کنند که آن از گناهان بزرگ است و برابر آیات قرآن کریم در این زمینه ، قوم مدین به خاطر کم فروشی با آنکه رسول الاهی حضرت شعیب ع آیات خدا را بدانان می رسانید؛ مورد خشم و غضب خداوندی واقع شدند. و همینطورا ست در این رابطه و مرتبط با سرگذشت و سرانجام این قوم به خاطر کم فروشی آیه ی 182 شعراء با توجه به آیات 176-191 .

[2] - که مراعات تمام این ها و دوری از محرمات؛ راه مستقیم و راست خداوند است که در نمازهای پنجگانه می خوانیم و از او می خواهیم که ما را بدان راه هدایت نماید. پس یکی از شرایط راهنمایی شدن به راه راست خداوند، در گرو دوری از محرمات است که از جمله ی آنها این است که مبادا در امور بر اساس عدالت سخن نگفته و یا رفتار ننماییم و ... حتا اگر در ارتباط با نزدیکانمان باشد. پس باید در واقع بر اساس قسط و عدل و داد سخن گفته و رفتار کنیم تا به یاری حق به راه راست او راهنمایی شویم. « ... و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذاقربی ... ( 152 انعام ) » .

[3] - و البته با نظر داشت آیه ی 182 شعراء که شرح آن گذشت.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ