5- نتیجه این که وقتی چنان مردم و حاکمانی با امامان زمان خود اینگونه بد رفتاری می کرده اند، و حتا پس از غیبت امام زمان عج تا حال با شدت هر چه تمامتر در جهت شناخته نشدن جایگاه الاهی آنان، مخالفین اهل بیت با توجه به شیوه ها و ابزارهای گوناگون که هر روز در حال پیشرفته تر و گسترده تر شدن است کوشیده و می کوشند و شیعیانشان را مورد اهانت ها و تهمت ها و محدودیت ها و یورش ها و کشتارها آنگونه که در بسیاری کشورهای مسلمان می بینیم، قرار می دهند ؛ خود دلیلی بوده و می باشد بر حقانیت آنها که اینان از سوی خداوند یکتا عهده دار ولایت مومنین پس از خاتم النبیین ص می باشند. آیا براستی اینگونه نیست و جایی برای تردید می ماند؟ به هر جهت روزی که نصر و فتح الاهی بیاید همه چیز روشن خواهد شد. سوره ی نصر.
6- اینکه همانطور که در متن به کرات اشاره شد؛ هر چند نیز درست است که این ناکثی گری ها و قاسطی گری ها و خروج و قعودهای مستمر بود که باعث این همه اختلاف در بین امت اسلام و به شهادت رسیدن امامان و ... شد؛ اما باید گفت و باور کرد و بدان پایبند بود که هر کس بار خود را بر می دارد. یعنی هر کس باید پیرامون هر گرایش دینی یی و باورهای آن بر اساس حق که بنای آن بر قرآن و سنت پیامبر است همراه با عقلانیت به پیش برود تا هم از فسادهای دور و دراز ایجاد شده بین مسلمانان کاسته شود و هم اینکه کارها رو به سوی صلاح و سامان بگذارد به نحوی که دشمنان دین نیز نتوانند از این اختلافات مذهبی و یا تفاوت های طبیعی و عرضی عرب و ایرانی بودن برای رسیدن به اهداف دنیایی خود به عنوان یک وسیله و مستمسک استفاده ی بیشتری ببرند. در واقع و در یک کلام باید بر اساس حجت خداوند یعنی قرآن کریم و آیات آن و سنت پیامبر ص در امور برای شناخت و پیمودن " حق " گام برداشت و مبادرت نمود و نه کتاب و کلام های دیگری یا سنت نیاکان و گذشتگان. که به نظر می رسد این مهم بیشتر با عقل و خرد همخوانی دارد تا اینکه پیرو محض گذشتگان باشیم. آری پس همانطور که گذشت چون هر کس بار خود را بر می دارد بنابراین بهتر است که مبتنی بر دانش و خرد که در قرآن هم بدان دستور داده شده است در جهت شناحتن و شناساندن " حق " کوشش کنیم. که هیچ کس نه در این دنیا که در آن دنیا هم که مالک آن فقط " الله " است که ستایش برای اوست؛ نمی تواند یاری رسان دیگری یا دیگران مرتبط با گفتارها و رفتارهایشان از منظرهای توجیه یا توضیح باشد. چرا که همه نیازمند خدایند.
در واقع باید به این آیات کریمه توجه داشت که هر کس باید به فکر خود باشد؛ چرا که امت های پیشین هر چه بودند و می کردند گذشتند و از کسی در باره ی آنان پرسیده نمی شود. فقط باید بر اساس حق برای شناخت و ترویج آن به پیش رفت یعنی تنها بر مبنای آیات قرآن کریم و نه هیچ سخن دیگری جز سخن خداوند یکتا که همه اش در قرآن است چه آنکه همانطور که گذشت هیچ کس بار دیگری را بر نمی دارد و هیچ کس هم در سرای دیگر بدون اجازه ی خداوندی نمی تواند که شفیع کسی دیگر باشد. به عبارت دیگر ما باید با شناخت حق از پیروان حقیقت باشیم و در واقع از یاران و پیروان راستین آن امامان همامی که همه بر حقند؛ هم در گفتار و هم در رفتار . و ما باید که امام زمان خود را بشناسیم که در امتداد امامت سایر ائمه ی یازده گانه ی پیش از خود به عنوان جانشیان بلافصل خاتم النبیین ص می باشد:
« و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یبنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون. ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت اذ قال لبنیه ما تعبدون من بعدی ص قالوا نعبد الهک و اله آبائک ابراهیم و اسماعیل و اسحاق الها واحدا و نحن له مسلمون. تلک امة قد خلت ص لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ص و لا تسئلون عما کانوا یعملون. ( 132- 134 بقره با توجه به آیات 124- 131 ). »
« ... ام تقولون ان ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط کانوا هوداً او نصاری ق قل ءَانتم اعلم ام الله ق و من اظلم ممن کتم شهادة عنده من الله ق و ماالله بغافل عما تعلمون. تلک امة قد خلت ص لها ما کسبت و لکم ما کسبتم ص و لا تسئلون عما کانوا یعملون.(140- 141 بقره با توجه به آیات 135- 139 ).
پس باید حق را شناخت و به پیش رفت و اینکه حق با چه کسی بوده است تا مبادا مومنین باری کج بردارند.
7- و اینکه باید گفت که مقوله ی امامت مومنین و جانشینی بلا فصل پیامبر مکرم اسلام ص که از حضرت علی ع شروع شده و همه از دودمان آن حضرت که به پیامبر ص بر می گردد می باشند و به دوازدهمین آنها حضرت مهدی عج می رسد؛ دارای پیشینه در پیامبران پیش از او می باشد. آن هم به همین سبک و سیاق که آن امامان هم از دودمان پیامبر اولواالعزم حضرت ابراهیم ع بوده اند:
« ... و وهبنا له اسحاق و یعقوب نافلة ص و کلاً جعلنا صالحین. و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة ص و کانوا لنا عابدین. ( 72- 73 انبیا با توجه به آیات51- 75). » آنچه از بخش اخیر آیه ی 73 بر می آید این است که پیروان امامان برگزیده ی الاهی برای امت اسلامی باید کارهای خوب و خیر بکنند و نماز به پا داشته[1] و زکات بدهند[2] و تنها خدا را بپرستند؛ چرا که این امور به آن امامان که به دستور خدا مردم و پیروانشان را راهنمایی می کنند وحی می شده است. پس نخست اینکه هیچگاه شیعه و پیرو معصومین ع بدنبال کناهان نیستند و یا نماز را سبک نمی شمارند و .... البته باید یادآور شد که امر وحی به صورت فرو فرستاده شدن آیات الاهی به حضرت محمد ص ختم شده است و امامان پس از او تنها آیات قرآن کریم را برای مردم می خوانده اند و این هست تا امام عصر عج به اذن و اراده ی خداوند یگانه ظهور نمایند و زمین را پر از عدل و داد کنند. انشاءالله
و دوم اینکه باید براستی از هر جهت (نظر و عمل) شیعه و پیرو این بزرگواران بود و علاوه بر قرآن و سنت پیامبر ص؛ سیره ی آنان را الگو و چراغ راه خود قرار داد و دانست که اگر امام دوازدهم, امام زمان ما عج و آخرین امام و حجت خدا بر خلق به امر خدا غایب است؛ حتمن حکمتی داشته است و دارد. به هر جهت شیعه باید با ایمان و عمل صالح ادعای پیروی آنان را در عمل و نظر داشته باشد و نه غیر آن. چرا که همگی ایشان از آنجا که برگزیده ی حضرت حق می باشند؛ پس بر حقند و حق با آنان است. به عبارت دیگر شیعه فقط موظف به این نیست که برایشان تنها سوگواری کند یا به طور مکرر به زیارتشان برود و ... بلکه بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر ص و سیره ی همه ی این ائمه مکلف به این هستند که به لحاظ ایمان و عمل صالح و مسلمانی و محسن بودن پیرو راستین آنها باشند؛ چرا که خود آن بزرگواران اینگونه بوده اند که راه راست همین است. یعنی ایمان و عمل صالح که در قرآن کریم به دفعات بدان اشاره شده است که یکی از آثار آن وارد شدن به بهشت است و به عبارتی دیگر یکی از شرایط و شرط اصلی وارد شدن به بهشت همین ایمان و عمل صالح می باشد. پس هیچگاه ادعای ایمان و پیروی معصومین ع و یا سوگواری تنها, نمی تواند آدمی را به بهشت رهنمون شده او را رستگار نماید . زیرا که لازمه ی تمام این ها همانطور که گذشت پیروی کامل ائمه ی اطهار در نظر و عمل می باشد. اینکه مثلن آدمی از آنچه خداوند روزیش کرده است به خویشاوندان و بیچارگان و ... بدهد همانگونه که خداوند دستور داده و معصومین ع هم اینگونه بوده اند. یعنی عمل به مقوله ی انفاق که در واقع مجاهده ی به مال در راه خداست و ... بعد دوری از گناهان خواه دروغگویی باشد یا پیمان شکنی و .. که باز این از خصوصیات معصومین بوده است که از این امور نکوهیده و حتی محرمات و گناهان کبیره دوری نمایند . بنابراین یک شیعه نباید گرد گناه بالا بیاید چرا که این از صفات گناهکاران و دشمنان ائمه ع بوده است و می باشد و ... مهمتر از این ها اینکه اگر بخواهیم مصداقی سخن بگوییم می توانیم به کسانی اشاره کنیم که با علی ع و فرزندانش حسن و حسین بیعت کردند دعوت نامه ها فرستادند اما بسیاری شان بر خلاف آن عمل کردند و پیمان شکستند و یا رو در رویشان ایستادند و یا اینکه تنهایشان گذاشتند و ... تمام اینها یعنی اینکه آنها هم کسانی بودند که ابتدا به نام " شیعه " با علی ع بیعت نمودند ولی سپس آن جنگها را به او تحمیل کردند و در مبارزه با قاسطین تنهایش گذاشتند و همینطور است پیرامون فرزند گرامی اش امام حسن ع که عهد شکنی آنان باز منجر به این شد که او ناگزیر از بستن پیمان آشتی با معاویه شود و پس از آن امام حسین ع فرزند دیگر حضرت علی ع که کوفیان برایش دعوت نامه ها نوشتند که بیاید و پیشوایشان باشد تا یزید ناپرهیزگار بر آنان حکومت نکند که باز با آمدن عبیدالله بن زیاد درسرزمین کربلا تنهایش گذاشتند تا آنجا که در روز عاشوار طی جنگ با یارانش به خاطر نپذیرفتن دعوت به بیعت با یزید به شهادت رسید. و بعد مشخص شد که آنانی که این رفتارها را با این امامان داشته اند بیشترشان شیعه نما بوده اند.در واقع تنها ادعای شیعه بودن داشته اند اما به هنگام مجاهده در رکاب و به همراه آنان، آن هم به واسطه ی بیعتی که با ایشان داشته اند؛ به جز اندکی مخلص، کنار می کشیده اند. پس روشن می شود که چرا این همه بر ایمان همراه عمل صالح که خداوند یکتا بدان در قرآن کریم دستور داده است تاکید می شود. آری تنها این دو مقوله است که می توانسته و می تواند که مومن مخلص را از غیر آن مشخص نماید. نتیجه اینکه شیعه باید با اخلاص و به دور از هر گونه لغزش و خطایی پیرو معصومین ع باشد اگر در پی برخورداری از هدایت و رستگاری و بهشت و شفاعت آنان است.
باری باید گفت همینکه کلمه ی ائمه در آیات اخیر الذکر (72-73 انبیا) به کار رفته است که آنان کسانی هستند که یکی از صفاتشان این است که به امر خدا هدایت میکنند؛ خود دلیلی است بر مقوله ائمه و حقانیت آن در نزد خدا و در کتاب قرآن. پس باید پیرو راستین آنها در باورها و انجام کارهای خوب و فرایض دین بود. انشاءالله.
علاوه بر این، توضیح اضافی مرتبط با اینکه چرا این همه گفته می شود که شیعه ی واقعی بودن از منظر دوازده امامی در این است که فرد شیعه ضمن ایمان باید آراسته به اعمال صالح باشد؛ بدان خاطر است که آنان یعنی امامان در این دو زمینه در قالب سیره شان به پیروی از آیات خداوند و سنت پیامبر اینگونه بوده اند و دوم و مهمتر اینکه خداوند یکتا کسانی را که بدنبال سیئات یا گناهان هستند را مشمول عذاب خود می کند و این سنت تخلف ناپذیر او مرتبط با هر کس و قومی است که بدنبال گناهان باشد. امری که خداوند یگانه آن را پیرامون قوم ثمود مثال آورده است مبنی بر اینکه این قوم در انجام گناهان و سیئات پیش از نیکوکاری ها و حسنات شتاب میگرفته اند. یعنی انجام گناهان را مقدم بر نیکی ها می داشته اند، پس خدای یگانه هم برابر سنتش و پیش از عذاب آنان حضرت صالح ع را از میان خودشان برایشان به عنوان رسول فرستاد تا آنان دست از کارهای بد بردارند؛ ولی آنان نه تنها اینکار را نکردند بلکه نشانه ی خدا یعنی ناقه را نیز کشتند؛ پس عذاب خدا آنان را در بر گرفت. آری از این جهت است که گفته می شود شیعه ی علی و فرزندانش تا امام زمان عج بدنبال انجام کارهای بد نمی رود، زیرا نام باعث نمی شود که کسی از عذاب خدا به خاطر افعال بدش در امان باشد. بنابراین باید به پیروی از ائمه ی معصوم ع به عنوان الگوهای عملی بدنبال افعال خیر در کنار نماز و زکات و پرستش خدای یگانه بود : « و لقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صالحاً ان اعبدوالله فإذاهم فریقان یختصمون. قال یا قوم لم تستعجلون بالسیئة قبل الحسنة ص لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون... ( 45-46 نمل با توجه به آیات 47- 53 [3] .که آنان نتیجه ی مکرشان را دیدند و تنها مومنین و متقین از عذاب خدا نجات یافتند.[4]). » آری پس اگر انجام گناهان که می تواند مصادیق آن همانطور که گذشت از دروغگویی و خلف وعده و اذیت دیگران و ... باشد؛ بر کارهای نیکو سبقت گرفت می تواند یک جامعه را مشمول خشم خدای یگانه کند و برابر آیه ی 46 راه رهایی از آن آمرزش خواستن از خدای یگانه است تا مهربانی او افراد را در بگیرد. و این است آثار و برکات آمرزش از خدا. به هر جهت باید دانست که خداوند یکتا این قوم را به خاطر گناهانشان نابود کرد، بدون اینکه از سرانجام آن بیمی داشته باشد. پس باید از این آیات درس گرفت و خدای ناکرده بدنبال گناهان به ویژه اینکه این اعمال از نیکی ها جلو بزنند، نبود که همانطور که گذشت سنت خداوندی دگرگون ناپذیر است. اگر کسی که مومن باشد و کارهای خوب بکند نتایج خوب آن را می بیند و کسی هم که به زبان مومن باشد و کارهای بد بکند او نیز عواقبش را خواهد دید : « کذبت ثمود بطغویها. اذانبعث اشقاها. فقال لهم رسول الله ناقة الله و سقیاها. فکذبوه فعقروها فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسویها. ولا یخاف عقباها. ( 11- 15 شمس با توجه به آیات 1- 10 ) .
همانطور که در آیه ی 46 نمل اشاره شد، آمرزش خواستن از خدا باعث می شود که خدا بر بندگان گناهکارش رحم کند؛ اما او در جای دیگر این آمرزنده ی مهربان بودن خود را به این می داند که مومنین به آیاتش انجام گناهان و بدی هایشان از روی نادانی باشد و نه دانایی؛ ضمن اینکه چنین افرادی از گروندگان پس از انجام بدی توبه کرده و کارشان را سامان بخشیده اصلاح نمایند . آری پس از این جهت است که گفته می شود که نام و اسم مومن و یا شیعه داشتن مانع از این نمی شود که چنین افرادی از عذاب و خشم خدا به خاطر کارهای بدشان در امان باشند. که همانا این افعال و اعمال است که در دین مبناست. یعنی باید مومن به آیات خدا بود و کارهای خوب و شایسته کرد و نه جز آن که هر عملی پیامدهای خود را خواهد داشت: « و اذ جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا [5]فقل سلام علیکم کتب ربکم علی نفسه الرحمة ص انه من عمل منکم سوءً بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فأنه غفور رحیم. و کذالک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین. (54-55 انعام) ».
[1] - و باز پیرامون اهمیت نماز می توان به آیه ی 38 سوره ی شورا با توجه به آیات 36-48 اشاره کرد مبنی بر اینکه بر این اساس پی برده می شود که چه کسانی با چه شرایط و خصوصیاتی می توانند برخوردار از آنچه که نزد خداست و البته بهتر و پاینده تر است و در عین حال همچون کالای زندگانی دنیا نیست، بهره مند شوند: « ... والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون... ( 38 شورا) » .
[2] - و باز همچنین پیرامون اهمیت و جایگاه این دو فریضه در دین می توان به آیه ی 31 سوره ی فرخنده ی مریم با توجه به آیات16- 40 اشاره کرد؛ آنگاه که حضرت عیسی ع در گهواره به اذن خداوندی سخن می گوید مبنی بر اینکه یکی از رسالت هایش تا زمانی که زنده است این است که نماز به پا داشته و زکات بپردازد : « ... و جعلنی مبارکاً أین ما کنت و اوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیا.... (31 مریم ) .» اما نکته ی مهمتر اینکه برابر این آیات پی برده می شود که هیچگاه از یک مومنی که عاقل و بالغ است نماز ساقط نمی شود و کسی هم حق ترک یا تعطیل یا تضییع آن را ندارد. در حالی که دادن زکات تابع شرایط و نصاب های مربوط به خود می باشد به نحوی که یک مومن عاقل و بالغ آن را به جای آورد. لیکن نمازهای پنجگانه هر چند تابع شرایط و کمیت و کیفیت در برپایی خود توسط مومن است، اما زمان و مکان نمی شناسد و باید در اوقات تعیین شده به جا آورده شود که آن ذکر خداست و دور کننده از هر شرکی و فحشایی و منکری. ( والله اعلم)
[3]- و بدینگونه است در این رابطه آیات 141- 159 سوره ی شعرا. / آیات 61- 68 هود / آیات 73- 79 اعراف .
[4]- و انجینا الذین آمنوا و کانوا یتقون. (53 نمل) . پس روشن می شود که ایمان و تقوای الاهی است که مانع عذاب خدا می شود. و در واقع باعث می شود تا مومنین از متقین به هنگام آمدن عذاب و خشم خدا؛ از آن در امان باشند و رهایی یابند.
[5] - پس مومنین برابر این آیه در معنایی عبارت از این می باشند که به آیات خدا فقط ایمان بیاورند و نه جز آن.