سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 28372
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

گفتار هفتم : نتیجه گیری پایانی

1- اینکه امام علی ع در پی کسب مقام نبوده و تنها وظایف یک خلیفه را پس از انتخاب مردم و بیعت مهاجر و انصار با او انجام می داده است. وظایفی همچون برگزیدن فرماندارنی جهت ولایات اسلامی و دعوت از فرمانروایان زمان خلیفه ی سوم با نوشتن نامه به آنان جهت بیعت با وی. که به جز معاویه والی شام که نماینده ی حضرت را برگرداند؛ بقیه ولایاتی که ایشان بدانجا ها نماینده فرستاده بود با وی بیعت کردند. سه جنگ جمل، صفین و نهروان هم که در زمان وی رخ داد همه از سوی مخالفین آن حضرت در قالب های ناکثین و قاسطین و مارقین بود.

    اما دلایل اینکه آن حضرت در پی قدرت طلبی نبود می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف ) دلیل نخست اینکه اگر او در پی قدرت و خلافت فارغ از مقوله ی امامت که امری الاهی است؛ بود همانا بلافاصله پس از به خاک سپردن تن شریف پیامبر گرامی اسلام ص و با آشکار شدن تصمیم سقیفه مبنی بر برگزیده شدن ابوبکر به عنوان خلیفه؛ ایشان می آمد و بواسطه ی همان جریان غدیر و با یاران و شیعیانش که بسیار هم گرم و آماده ی نبرد و شیفته ی وی و شاهد ماجرای حجه الوداع و بیعت کننده ی با او در حضور خاتم النبیین ص بودند به مقابله با این امر بر می خواست و یا به منظور می رسید یا اینکه شکست می خورد. اما امام ع اهل این نبود که جنگی را علیه کسی به راه بیاندازد. از سوی دیگر وظیفه ی امام از آن جهت که خود هدایت شده ی الهی است؛ هدایت جامعه به اذن الاهی و انجام کارهای خوب ضمن پرستش او بر اساس قرآن می باشد و حفظ وحدت بین مسلمین. به هر جهت وی ابتدا سختی هایی را برای خود و خانواده اش تحمل و سپس طی بیست و پنج سال ضمن سکوت با سه خلیفه ی پیش از خود بیعت نمود و بر این بیعت هم پا بر جا ماند تا مبادا به وحدت مسلمین خدشه ای وارد شود.

ب ) دلیل دیگر اینکه اگر او در پی قدرت بود در ازای مشورت دادن به ویژه به خلیفه ی دوم؛ می آمد و از او طلب پست و منصبی در قالب فرمانروای ولایتی از ولایات اسلامی یا فرماندهی لشکریان را می کرد و از این رهگذر به آنچه از قدرت هم که می خواست در کنار دیگر توانایی های خود می رسید. اما تا کنون نشنیده ایم که او چنین کرده باشد. ضمن اینکه او اینقدر به لحاظ مقوله ی امامت مستقل بوده که در همه حال هم تسلیم اوامر خلفا نبوده است و چنین نبوده که مثلن در حمله به سایر کشورها تحت عنوان گسترش اسلام به دستور آنان شرکت نماید.

پ) دلیل سوم اینکه اگر او تشنه و در پی قدرت بود؛ زمانی که خلیفه ی دوم او را به عنوان یکی از اعضای شورای شش نفره جهت انتخاب یک نفر از میان خود به عنوان خلیفه ی سوم معرفی کرد و او با پیشنهاد برخی از اعضای این شورا مبنی بر اینکه اگر وی یعنی علی ع علاوه بر پیروی قرآن و سنت پیامبر ص به روش خلفای پیشین یعنی ابوبکر و عمر نیز به پیش برود بنابراین به او رای میدهند تا او خلیفه ی سوم باشد؛ خیلی صریح مخالفت و ضمن آن بیان کرد که او بر اساس روش و استنباط خود بعد از پیروی از قرآن کریم و سنت پیامبر خاتم ص به پیش می رود؛  در حالی که می توانست بیاید به جای این مخالفت و آن ابراز نظر مبنی بر روش خود در امر خلافت به جلو رفتن در صورت انتخاب شدن؛ یک محافظه کاری و خدعه ای ناشی از تظاهر را پیشه کند و بگوید که باشد من قول می دهم که بر اساس روش خلفای پیشین هم باشم و لذا در نهایت هم پس از انتخاب شدن به خلافت بیاید و خلاف آن را انجام دهد و در واقع بر پایه ی روش و استنباط خود در این موضوع به عنوان خلیفه ی سوم به پیش برود. ولی او این کار را نکرد چرا که اولن محافظه کاری و تظاهر همراه نیرنگ و فریب، کار امثال معاویه بوده است در حالی که علی ع نمود فضایل انسانی و دینی بوده و این کارها با آن فضایل همخوانی نداشته است . و دوم اینکه شاید دست کم گروهی مثل ناکثین و قاسطین زمان خلافت اندک او، در این زمان یعنی به عنوان خلیفه سوم از بین این شش نفر تحت عنوان خونخواهی خلیفه ی دوم ظهور می کردند و رو در روی او می ایستادند. افرادی همچون طلحه و زبیر که خود نیز ظاهرن از اعضای این شورا بوده اند و سپس نیت درونی خود را در جنگ جمل نشان دادند. پس این نشان از این امر دارد که دشمنان علی ع و فرزندان او از جانشینانش فی نفسه با این خاندان کینه و خصومت داشته اند و تمام این موارد از قبیل خونخواهی خلیفه ی سوم و به راه انداختن آن جنگ ها علیه علی بن ابیطالب آنهم نه به عنوان یک عضو از مثلن شورای شش نفره ی منتخب خلیفه ی دوم که به عنوان خلیفه ی برگزیده شده توسط عموم مردم از مهاجر و انصار و بیعت با او همه و همه بهانه و ناشی از همان خصومت بوده است. و گرنه چرا موضوع خونخواهی خلیفه ی دوم در زمان عثمان مطرح نشد و فقط هر چند با تعدی این کار توسط عبیدالله بن عمر انجام شد و جلوی تعدی او در قصاص به وسیله ی حضرت علی ع و نه خلیفه ی سوم گرفته شد؟ باری پاسخ را باید در این جست و جو نمود که اولن با انتخاب عثمان به عنوان خلیفه ی سوم، علی ع با او بیعت کرد و دوم اینکه کسی چون معاویه همچنان بر موضع والی شام ابقا شد. کوتاه سخن اینکه خلیفه ی دوم نیز به قتل رسیده بود اما چون عثمان خلیفه ی سوم شد سخنی از خونخواهی او به میان نیامد ولی اگر علی ع از بین این شش نفر خلیفه می شد قطع به یقین می توان گفت که دست کم همان ناکثین شکل می گرفتند و قاسطی همچون معاویه نیز از امر وی سرپیچی می کرد و همان وقایعی که در صفین اتفاق افتاد رخ می داد چرا که باز می توانستند خون خلیفه ی دوم را بهانه نمایند و در این راه از مردم و معتمدین آنان هم به انحای مختلف آمیخته به نیرنگ بیعت بگیرند و ... (والله اعلم).

ت ) دلیل دیگر اینکه اگر امام علی ع در پی قدرت بود؛ در جنگ صفین و به هنگام طرح دعوت به حکمیت توسط شامیان و تحمیل آن و نیز تحمیل حَکَم به او توسط عده ای از لشکریانش که بعدها از خوارج گشتند؛ می آمد و همان جا با دیگر یاران با وفایش آنان را از دم تیغ می گذراند و هر گز تن به پذیرش حکمیت نمی داد؛ اما او اینگونه نکرد و چون سخن از حکیمت بر اساس قرآن و سنت پیامبر بود و خود پیرو خالص و مخلص آن؛ پس به پذیرش آن بعد از البته اتمام حجت هایی مبنی بر اینکه تمام اینها خدعه ی معاویه و شامیان است و ... تن در داد و چون آنان یعنی خوارج پس از اعلام رای حکمین، در نهروان به بی راهه رفتند و به فساد روی زمین پرداختند و با وی بیعت شکستند و به نصایح او گوش نکرده و اعلان جنگ دادند، پس طی همان جنگ نهروان آنان را با یارانش متلاشی نمود.

2- اینکه چهار مانع سبب شد که علی ع به عنوان خلیفه ی منتخب مسلمین نتواند معاویه را از قاسط بودنش به کناری بزند به نحوی که وی فرصت و توانایی چیرگی بر سرنوشت مسلمانان و مومنین را به دست نیاورد و آن را موروثی ننماید؛ اما بنا به موارد زیر بر عکس این مهم رخ داد :

الف ) موضوع ناکثین به تحریک طلحه و زبیر و فرماندهی عایشه همسر پیامبر گرامی اسلام ص با راه انداختن جنگ جمل با توجیه خونخواهی عثمان خلیفه ی سوم، که در پایان به شکست سخت پیمان شکنان انجامید.

ب ) موضوع حکمیت در جنگ صفین و تحمیل آن توسط بسیاری از سپاه عراق به حضرت علی ع و پس از آن باز تحمیل حَکَم به او که همان ابوموسی اشعری باشد و گوش فرا ندادن به موعظه ها و اتمام حجت های علی ع مبنی بر اینکه هم دعوت به حکمیت با سر نیزه کردن قرآنها توسط سپاه شام به فرمان معاویه نیرنگ است چرا که آنان در جنگ ناتوان شده و شکست را حتمی و نزدیک می بینند و هم اینکه ابوموسی اشعری دور اندیش نیست. که نتیجه ی این داوری چیزی جز فریب خوردن ابوموسی نبود. چرا که علی ع در این میان خلع شد و معاویه برابر رای عمروعاص نصب و لذا باقی ماند. اما در اینجا باز آنچه که بیعت بزرگان و به تبع آن مردم شام با معاویه را جهت اعلان جنگ با علی ع در صفین را به همراه داشت؛ همانا موضوع خونخواهی خلیفه ی سوم؛ یعنی همان شعار محوری ناکثین بود.

پ ) پیش آمدن موضوع مارقین یعنی کسانی که بر خلیفه ی خود که با وی بیعت داشتند به خاطر ناخشنودی از نتیجه ی داوری حکمین عراق و شام از دین و همانا بیعت با حضرت علی ع بیرون رفتند و راه خروج را در پیش گرفتند و به جای اینکه در کنار علی ع قرار کیرند و با معاویه و قاسطین به خاطر خدعه در حکمیت بجنگند؛ آمدند و علیرغم هشدارها و یادآوری موارد مطروحه و اتمام حجت های زمان دعوت به حکمیت در حین کارزار صفین؛ دقیقن و عملن رو در روی علی ع ایستادند و او را کافر خواندند و دعوت به این کردند که توبه هم بکند و ... در ادامه با فسادهایی که روی زمین کردند از جمله کشتار بی گناهان خشنود به حکمیت و به ویژه رای صادره، در نهروان به وی اعلان جنگ نیز دادند که نتیجه اش چیزی جز هزیمت و شکست سخت خودشان نبود. و شعار محوری این گروه این بود که لا حکم الا لله.

ت - و اما چهارمین مانع در سرکوب معاویه؛ وجود قاعدین بود! یعنی کسانی از پیروان حضرت علی ع که می توان گفت در جنگهای سه گانه ی پیشین او را همراهی و یاری کرده بودند اما پس از نهروان به جای تکمیل یاری او و فرمانبری اش و حرکت به سوی شام؛ وی را تنها گذاشتند و برای از نشستگان شدن به جای شام به کوفه بازگشتند و در آنجا باز به سخنان و پند ها و بیم های علی ع گوش فرا ندادند و او را برای رهسپار شدن به سوی شام همراهی و همیاری نکردند و لذا نتیجه اش این شد که خود آن حضرت توسط باقیمانده ای از خوارج به شهادت برسد و معاویه هم بر جسارت ها و یورش هایش به سرزمین عراق نیز بیفزاید و این امر را تا آنگاه که زنده بود در زمان حضرت امام حسن ع و امام حسین ع نیز بر تمام ولایات اسلامی تثبیت و تحکیم ببخشد و از کشتن شیعیان و مخالفان نیز ابا نداشته باشد. اما شعار این گروه پس از نهروان و همراهی نکردن حضرت علی ع این بود که خسته ایم و زنانمان در کوفه تنهایند و تیغ هایمان کند شده است و ... که نتیجه و تبعات این کار خود را هم تا سالیان سال دیدند.  

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ