سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 28362
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

گفتار پنجم : قاعدین  

    هم اکنون اگر برگردیم به پایان مبحث خوارج یا مارقینْ بخش (پ) می بینیم که حضرت علی ع پس از جنگ نهروان و بهانه آوری ها و مانع تراشی های مخالفین از پیروان و همراهانش همچون اینکه شمشیر هایمان کند است و ...؛ به جای حرکت به سمت شام ناگزیر به سمت کوفه آمد و هر چه بیشتر سخن گفت و نامه نوشت و  ضمن آنها اندرز و ندا در داد و انذارشان کرد از عاقبت تسلط معاویه ؛ اما از آن سو این موارد در آنان کمتر نافذ افتاد تا حضرت را در جنگ با معاویه یاری و همراهی کنند و ... تا آنجا که بالاخره علی ع پس از ضربت شمشیر ابن ملجم بر سرش و یاد کردن این سوگند که به پروردگار کعبه رستگار شدم به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در واقع از میان این قوم چند چهره ی بیعت کرده با او که نه فقط پیمان شکن بودند و یا به خاطر خروج مقابلش صف آرایی کردند، بلکه در مقابله ی تکمیلی با قاسطین که دشمن آشکار او بودند تنهایش گذاشتند؛ با نوشیدن شربت شهادت به جوار حضرت حق شتافت. آری آن حضرت آنچه ضربت از بسیاری از پیروان خود اعم از ناکثین و مارقین خورد؛ شاید بشود به جرات گفت که از قاسطین نخورد؛ چرا که چهره ی گروه اخیر شفاف و موضع و اهدافش هم برای وی روشن بود. و تمام این ها یعنی اینکه حضرت علی ع پس از نبرد نهروان و غلبه بر خوارج به یاری خداوند یکتا؛ آن هم در باقی مانده ی عمر شریفش با گروهی به نام " قاعدین " روبرو بوده است که شاید اصلن و یا کمتر در تاریخ بدان توجه و پرداخته شده است. در واقع حضرت علی ع با چهار گروه در زمان محدود خلافت خود روبرو بود که با سه گروه آنها همانطور که شرحش گذشت در راه خدا به مقابله و مقاتله در قالب جنگ بر خاست و گروه چهارم که همان قاعدین بودند و همراهی اش نکردند را به حال خودشان واگذاشت. چه آنکه کسی با یک قاعد یا نشسته کار چندانی ندارد چه برسد که انتظار همراهی خلیفه ی خود در مجاهده را علیرغم نداهایش داشته باشد. البته منظور از قاعد در اینجا کسی است که تندرست است اما به خاطر زندگانی دنیا بهانه هایی را برای مجاهده نکردن در راه خدا می آورد.

    نتیجه اینکه همراهی نکردن عراقیان، حضرت علی ع را در جنگ با معاویه و قاسطین، آن هم با بهانه ها و توجیهاتی؛ باعث این شد که گروهی زیر نام " قاعدین " مقابل آن حضرت رو به پیدایش بگذارد. و بنابراین هر چند که این گروه  با قعودشان حضرت علی ع را برخلاف هشدارهای وی از عواقب امر عدم نبرد با معاویه همراهی نکردند؛ اما خواسته یا ناخواسته زمینه ی چیرگی قاسطین به سرداری معاویه را علاوه بر شام بر عراق و دیگر سرزمین های اسلامی حتا تا سالیان بعد فراهم و هموار نمودند. آنگونه که انشاءالله در ادامه ی مبحث خواهیم دید.

    قاعدین؛ یعنی کسانی که در سه جنگ جمل، صفین و نهروان همراه و همگام علی ع به عنوان امام و پیشوای بیعت کرده با او بودند و حال در امتحانی دیگر پیمان نشکسته اند و خروج نیز نکرده اند اما نشسته اند و با این نشستن شان باعث شدند تا هم امیر مومنان علی ع به شهادت برسد و هم بر جسارتهای معاویه افزوده شود و به شهرهای عراق یورش ببرد و ...   

الف ) قاعدین از منظر فرهنگ نامه ی فارسی

قاعد یعنی 1) نشیننده، جالس/ مقابل قائم . 2) آنکه به جنگ نشده، مقابل مجاهد. 3) گروهی از خوارج. جمع قاعدین [1] .

قعود یعنی نشستن، جلوس. مقابل قیام و ایستادن[2] .

ب ) قاعدین در قرآن کریم

    اینکه نشستگان از مومنین به جز آنان که عذرشان همانند بیماران موجه است با کوشش کنندگان در راه خدا یکسان نیستند و خداوند یکتا مجاهدین را بر قاعدین پاداش بزرگ می بخشد : « لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم ج فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجة ج و کلا وعدالله الحسنی ج و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما. درجات منه و مغفرة و رحمة ج و کان الله غفوراً رحیما. ان الذین تَوَفاهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم ص قالوا کنا مستضعفین فی الارض ج قالوا اَلَم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها ج فأولائک مأویهم جهنم ص و ساءت مصیرا. الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا. فأولائک عسی الله ان یعفو عهنم ج و کان الله عفواً غفورا. و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً کثیراً واسعة ج و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله ق و کان الله غفوراً رحیما.[3] ( 95- 100 نساء ) » .

      و این که این امر که مرتبط با حضرت موسی ع و قوم بنی اسراییل می باشد نیز دارای پیشینه بوده است که نشستن را به جای وارد شدن به سرزمین مقدس ترجیح دادند و آن را منوط به این کردند که موسی و پروردگارش با قوم ستمکار داخلِ آن سرزمین مقدس بجنگند و آنان را بیرون کنند ... امری که برایشان تبعات خوبی نداشت. نتیجه اینکه کسی که از نشستگان و قاعدین شود؛ تبعات آن را هم باید تا سالیانی که تنها خداوند یکتا از آن آگاه است را ببیند. چه آنکه آدمی خواه برای خود باشد یا آیندگانشْ باید که بدانچه خداوند یکتا دستور و یا مایه ی آزمایش قرار داده است و می دهد عمل نماید و برایش کوشش کند و نه اینکه بنشیند زیرا که هر آزمایشی با سختی هایی همراه است که بایستی با تکیه بر خداوند جهت بر طرف شدنش و سر بلند بیرون آمدن از آن کوشید تا نتیجه ی آن را دید به هر جهت یک مومن برابر امر خداوندی باید اینگونه باشد و باید بداند که هر عملی اعم از خوب یا بد نتایج و تبعات خود را دارد خواه همراه با کوشش در راه خدا باشد و یا نشستن را برگزیدن در حالی که توان کوشش هست :« و اذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمة الله علیکم اذ جعل فیکم انبیاء و جعلکم ملوکاً و آتاکم ما لم یؤت احدا من العالمین. یا قوم ادخلوا الارض المقدسة التی کتب الله لکم و لا ترتدوا علی ادبارکم فتنقلبوا خاسرین. قالوا یا موسی ان فیها قوما جبارین و انا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فان یخرجوا منها فانا داخلون. قال رجلان من الذین یخافون انعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فانکم غالبونج و علی الله فتوکلوا ان کنتم مؤمنین. قالوا یا موسی انا لن ندخلها ابداً ما داموا فیهاص فاذهب انت و ربک فقاتلاً انا ههنا قاعدون. قال رب انی لا املک الا نفسی و اخیص فافرق بیننا و بین القوم الفاسقین. قال فانها محرمة علیهم اربعین سنة یتیهون فی الارضج فلا تأس علی القوم الفاسقین.... (24-26 مائده با توجه به آیات18-34 ). و هنگامی که موسی به قوم خود گفت ای قوم نعمت خدا را به خاطر آورید آنگاه که در میان شما پیامبری فرستاد و شما را پادشاهی داد و به شما آنچه را که به هیچ یک از اهل عالم نداد عطا کرد. پس ای قوم به سرزمین مقدسی که خدا سرنوشت شما گردانید داخل گردید و پشت به حکم خدا نکنید که زیانکار می شوید. قوم موسی گفتند در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و ستمکار هستند و هر گز تا آنها از آن جا بیرون نشوند ما داخل نخواهیم شد. هر گاه آنان بیرون شدند ما وارد می شویم. دو نفر مرد خداترس که مورد عنایت و لطف خدا بودند گفتند شما بر آنها از این در که خدا فرمود در آیید چون در آمدید آنگاه محققا بر آنها پیروز خواهید شد و نترسید و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویده اید. باز قوم گفتند ای موسی هر گز ما در آنجا مادامی که آنها باشند وارد نمی شویم پس تو همراه پروردگارت برو با آنها بجگنید و قتال کنید ما همین جا خواهیم نشست. موسی گفت خدایا من جز بر خود و برادرم مالک و فرمانروا نیستم، تو میان ما و این قوم فاسق و تبهکار جدایی انداز. خداوند گفت چون مخالفت امر کردند شهر بر آنان حرام گردید و چهل سال بایستی در بیابان سرگردان باشند. پس تو بر این گروه تبه کار متاسف نباش. »  

     و مورد دیگر مرتبط با این موضوع آنجاست که خداوند یگانه می فرماید که مومنین برای مجاهده و کوشش در راهش با دارایی و جان نیازی به اجازه گرفتن ندارند و اگر کسی چنین کاری را کرد لذا او به خدا و سرای دیگر ایمان نیاورده و ... لذا بهتر است که با قاعدین همراه و همنشین باشند : « ... انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل اللهج ذالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون. لو کان عرضا قریبا و سفرا قاصدا لاتبعوک و لکن بعدت علیهم الشقةج و سیحلفون بالله لواستطعنا لخرجنا معکم یهلکون انفسهم والله یعلم انهم لکاذبون. عفا الله عنک لم اذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکاذبین. لا یستئذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الاخر ان یجاهدوا بأموالهم و انفسهمق والله علیم بالمتقین. انما یستئذنک الذین لا یؤمنون بالله و الیوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یترددون. و لو ارادوا الخروج لاَعدوا له عدة ولکن کره الله انبعاثهم فثبطهم و قیل اقعدوا مع القاعدین.لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا و لَاَوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة و فیکم سماعون لهم ق والله علیم بالظالمین. (41- 47 توبه با توجه به آیات38-59 ) ... (ای مومنان) برای جنگ با کافران سبک بار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید. این کار شما را بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید. ای رسول اگر این مردم را برای منفعت آنی و فوری و سفر کوتاه تفریحی دعوت کنی البته تو را پیروی خواهند کرد ولیکن از سفری که مشقت دارد می پرهیزند و موکد به خدا سوگند می خورند که اگر توانایی داشتیم همانا برای سفر آماده می شدیم. اینان خود را به دست هلاکت می سپارند و خدا می داند که آنها به حقیقت دروغ می گویند. ای رسول؛ خدا تو را ببخشاید چرا که پیش از آنکه دروغگو از راستگو بر تو معلوم شود به آنها اجازه دادی. بهتر آن بود که رخصت در ترک جهاد ندهی تا آنکه به راستی ایمان آورده از آنکه دروغ می گوید امتحان کنی. مسلمانانی که به حقیقت به خدا و روز دیگر ایمان دارند از اینکه به مال و جانشان مچاهده در راه خدا کنند رخصت نمی خواهند. تنها آنهایی که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و دلهایشان در شک و ریب است از تو اجازه ی معافی از جهاد می خواهند و آن منافقان پیوسته در نیرنگ تردید خواهند ماند. اگر آنان قصد سفر جهاد داشتند درست مهیای آن می شدند لیکن خدا هم از توفیق دادن و بر ایگیختن آنها برای جهاد کراهت داشت و لذا گفته و حکم شد که با قاعدین بنشینید. اگر این منافق مردم هم با شما مومنان برای جهاد بیرون می آمدند جز خیانت و مکر در سپاه دشمن شما چیزی نمی افزودند و هر چه می توانستند در کار شما اخلال و خرابی می کردند و از هرسو در جستجوی فتنه بر می آمدند و اینکه در میان شما از منافقان جاسوسانی وجود دارد و خداوند یکتا به احوال ستمگران آگاه است. »  

    و در جایی دستور داده می شود که منافقین و متخلفین جای خود  بنشینند چرا که از دستور خدا سر پیچی کردند و از این امر خشنود بودند که در جنگ شرکت نکرده اند پس آنان هر گز نمی توانند با پیامبر ص جهت قتال و کارزار با دشمنان پیامبر بیرون بروند، و یا اینکه هنگام جهاد با رسول خدا از او اجازه می خواهند که با نشستگان بنشینند. به هر جهت آنان نتیجه ی کار خود را خواهند دید؛ همانگونه که مومنین همراه رسول خدا که با جان و مالشان در راه خدا مجاهده می کنند نتیجه ی کارشان را به لحاظ رستگار بودن خواهند دید :

   « فرح المخلفون بمقعدهم خِلاف رسول الله و کرهوا ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله و قالوا لا تنفروا فی الحَرق قل نار جهنم اشد حراج لو کانوا یفقهون. فلیضحکوا قلیلاً ولْیبکوا کثیرا جزاء بما کانوا یکسبون. فان رجعک الله الی طائفة منهم فاستئذنوک للخروج فقل لن تخرجوا معی ابداً و لن تقاتلوا معی عدواًص انکم رضیتم بالعقود اول مرةٍ فاقعدوا مع الخالفین. و لا تصل علی احد منهم مات ابداً و لا تقم علی قبرهص انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون. و لا تعجبک اموالهم و اولادهمج انما یریدالله ان یعذبهم بها فی الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون. و اذا انرلت سورة ان آمنوا بالله و جاهدوا مع رسوله استئذنک اولوا الطول منهم و قالوا ذرنا نکن مع القاعدین. رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع علی قلوبهم فهم لا یفقهون. لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا بأموالهم و انفسهمج و اولائک لهم الخیراتص و اولائک هم المفلحون. اعدالله لهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیهاج ذالک الفوز العظیم. ( 81-89 توبه با توجه به آیات 72- 96 ) . آنهایی که خوشخالند که از حکم جهاد در رکاب رسول خدا تخلف ورزیدند و مجاهده به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود و مومنان را هم از جهاد منع کرده و به آنها میگفتند شما در هوای سوزان از وطن خود بیرون نروید، آنان را بگو آتش دوزخ بسیار سوزان تر از این هواست اگر می فهمیدید. اکنون آنها باید خنده کم و گریه بسیار کنند که به مجازات سخت اعمال خود خواهند رسید. پس  اگر خدا تو را به سوی گروهی از آن متخلفان به مدینه برگرداند و آنها به ملاقات تو آمده و اجازه ی جهاد خواهند به آنها بگو اجازه نمی دهم. ابدا شما با من به جنگ نخواهید آمد و با هیج کس از دشمنان من جهاد نخواهید کرد شما هستید که اول بار برای تخلفتان از سفر جهاد اظهار مسرت می کردید. اکنون هم به جای خود بنشینید. دیگر هر گز به نماز میت آن منافقان حاضر نشو و بر جنازه ی آنها به دعا نایست که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حال فسق و بدکاری مردند. ای رسول از بسیاری اموال و اولاد آن منافقان تعجب نکن که خدا خواهد به آن مال و اولاد آنها را در دنیا معذب گرداند و جانشان را به حال کفر بستاند. و هر گاه سوره ای نازل شد که امر به ایمان به خدا و جهاد با رسول در راه دین خدا کرد صاحبان ثروت و نفوذ از آنان از حضور تو تقاضای معاف شدن از جهاد کرده و گفتند ما را واگذار تا با قاعدین و نشستگان باشیم. بدان راضی بودند که با زنان و کودکان در خانه بنشینند و به جهاد حاضر نشوند. دلهای ایشان نقش کفر و ظلمت گرفت تا دیگر هیچ درک حقایق ننمودند. اما رسول و مومنان همراه او که به مال و جانشان در راه خدا جهاد کردند همه خیرات و نیکویی ها مخصوص آنهاست و هم آنان سعادتمندان و رستگارانند. خدا برای آنها باعهایی که به زیر درختانش نهرها جاری است مهیا فرموده که در آن تا ابد متنعم باشند و این است در حقیقت کامروایی بزرگ. »

    Ü  آری بر اساس این آیات مشخص می شود که تفاوت کار مجاهدین و قاعدین تا کجاهاست. چه به لحاظ نتایج دنیایی و چه به لحاظ نتایج آخرتی.



[1] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم.  1379 . جلد 2/  ص 2617 .

[2] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم.  1379 . جلد 2/  ص 2698 .

[3] - و اینجا باز معنایی دیگر از بیرون رفتن و اینکه چه موقع و در چه جاهایی می توان بیرون رفت روشن می شود. اینکه آن فرد باید مهاجر به سوی خدا و فرستاده اش باشد. حال اگر مرگ او را در بر گرفت؛ پاداش او بر خدای آمرزنده ی مهربان می باشد.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ