سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 28394
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

گفتار چهارم : مارقین

الف ) پیش گفتار 

    پیرامون واژه های قاسطین و ناکثین از منظر اصطلاحی و کاربردی مطالبی مبتنی بر فرهنگ نامه های فارسی و نیز آیه های قرآن کریم آورده شد تا روشن شود که این دو گروه چه کسانی هستند و چگونه تعریف می شوند و بر پایه ی کلام مقدس الاهی؛ سرنوشت دنیایی و آخرتی آنها کدام است و ... اما مرتبط با واژه ی " مارقین " هر چه در این دو منبع جستجو نمودم کمتر یافتم یا در واقع نیافتم که ببینم در در فرهنگ نامه های در دسترس ذکر شده در بالا چه معنایی از واژه ی مارقین آمده و یا اینکه در قرآن کریم کاربرد آن در کجاهاست[1]. به عبارت دیگر نه در فرهنگ نامه های پیشتر ذکر شده ی فارسی کلمه ای تحت عنوان مارقین یا مترادف های آن دیدم و نه در قرآن کریم با توجه به ابزارهای جستجوگر رایانه ای روز از این واژه یا مترادف هایش مطلبی یافتم[2]. تنها آنچه که دیدم یک کلمه در فرهنگ نامه بود تحت عنوان مارقیه که در تعریف آن نوشته بود: یکی از فرقه های معروف خوارج[3].

     با این همه تعریفی که در یکی از کتابها پیرامون این واژه آمده بود بدین قرار است :

" مارق اسم فاعل از مصدر مروق و معنی آن تیری است که به نشانه نخورد و از آن بگذرد. چون خوارج در کار احتیاط در دین از طاعت امام زمان خود بیرون شدند؛ این لقب به آنان داده شد."[4]

   البته پیرامون این تعریف باید گفت و مد نظر داشت که مارقین رها شده نبودند و حضرت علی ع بسیار کوشید که آنان را که به اختیار خود پس از اعلام رای حکمین عراق و شام ؛ از راه راست بیرون و نه رها شده بودند را به راه بیاورد تا با دشمن مشترکشان یعنی معاویه به نبرد بپردازند، که به راه نیامدند و راه لجاجت و خود سری را برگزیدند تا جایی که به خاطر عملکردشان یعنی فساد روی زمین و نه اندیشه شان یعنی کافر دانستن هر کس که حکمیت و رای آن را پذیرفته و بدان خشنود است؛ نتیجه را در جنگ نهروان دیدند. پس مارقین به اختیار خود از دین و اطاعت امام زمان خود و نیز اطاعت خلیفه ی برگزیده ی خود یعنی حضرت علی ع بیرون رفتند و بیعت با وی را نقض کردند و راه بیهوده را پیمودند تا آنجا که در این راه جان خود را نیز از دست دادند.

 ب )  معانی اصطلاحی و کاربردی خوارج

    ادامه ی بحث اخیر اینکه آنچه که به عنوان یک لقب یا معادل دیگر برای مارقین به کار برده می شود؛ لفظ خوارج است که از این منظر با توجه به ذکر آن در فرهنگ نامه ها و قرآن کریم این گفتار به یاری خداوند یکتا پی گرفته می شود.

1 / ب )واژه ی خوارج و مترادف های آن بر اساس فرهنگ نامه ی فارسی

خارج :1) خروج کننده. شورش کننده...[5]

خارجی: ... 3) خروج کننده. آنکه مخالفت خلیفه یا پادشاه یا جمهور ملت نماید. ج خوارج. 4) پیرو مذهب خوارج.[6]

خوارج : جمع خارجه، خارجی. 1)کسانی که مخالفت خلیفه یا پادشاه یا جمهور ملت نمایند. 2) کسانی که معتقد به مذهب خوارج باشند.[7]

مَخْرَجْ : جای بیرون آمدن . محل خروج.[8]

مُخْرِجْ : بیرون آورنده . بیرون کشنده .[9]

مُخْرَجْ : بیرون آمده. استخراج شده .[10]

2 / ب )واژه ی خوارج و مترادف های آن بر اساس آیات قرآن کریم.

   آنگونه که در بخش 1 / ب دیدیم دو واژه ی مُخْرِجْ و مُخْرَجْ هم به چشم می خورد. مُخرِج به عنوان فاعل یعنی بیرون آورنده ی چیزی یا بیرون برنده ی کسی. و مُخرَج به عنوان مفعول یعنی بیرون رفته یا بیرون آمده از جایی. پس نتیجه اینکه در این میان به واسطه ی فاعل و مفعول یک فعلی تحت نام خروج یا خارج شدن اتفاق می افتد. همانند سایر امور که در این مقوله مشترکند. حال باید دید که در این جا و این بحثْ فاعل کیست و مفعول یا مفعول ها کدامند ؟

« ان الله فالق الحب و النوی ص یخرج الحی من المیت و مُخرِج المیت من الحی ج ذالکم الله ص فأنی تؤفکون. (95 انعام ).

« یحذر المنافقون ان تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فی قلوبهم ج قل استهزءوا ان الله مُخْرِجٌ ما تحذرون. ( 64 توبه با توجه به آیات52-69 ) ».

« و نزلنا من السماء ماء مبارکاً فأنبتنا به جنات و حب الحصید. والنخل باسقات لها طلع نضید. رزقاً للعباد ص و أحیینا به بلدة میتا ج کذالک الخروج .» ( آیات 9- 11 قاف) .

« و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب. یوم یسمعون الصیحة بالحق ج ذالک یوم الخروج. » (41-42 قاف با توجه به آیات 36- 45 ) .

« و هوالذی انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شیءٍ فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حباً متراکباً و من النخل من طلعها قنوانٌ دانیة و جناتٍ من اعناب و الزیتون و الرمان مشتبهاً و غیر متشابه ق انظروا الی ثمره اذا اثمر و ینعه ج ان فی ذالکم لأیات لقوم یؤمنون. ( 99 انعام ) . »

« و هوالذی یرسل الریاح بشرا بین یدی رحمتة ص حتی اذا اقلت سحاباً ثقالا سقناه لبلد میت فانزلنا به الماء فأخرجنا به من کل الثمرات ج کذالک نخرج الموتی لعلکم تذکرون. والبلد الطیب یخرج نباته بأذن ربه ص والذی خبث لا یخرج الا نکدا ج کذالک نصرف الآیات لقوم یشکرون[11]. ( 57-58 اعراف ) . »

« هو الذی خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم یخرجکم طفلاً ثم لتبلغوا اشدکم ثم لتکونوا شیوخاً ج و منکم من یتوفی من قبل ص و لتبلغوا اجلاً مسمیً و لعلکم تعقلون. هو الذی یحی و یمیت ص فأذا قضی امراً فإنما یقول له کن فیکون. ( 67-68 غافر ) .»

« الذی جعل لکم الارض مهدا و سلک لکم فیها سبلاً و انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتی. کلوا و ارعوا انعامکم ق ان فی ذالک لِاولی النهی. منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخر. ( 53- 99 طاها ) . »

« فأخرجنا من کان فیها من المؤمنین.[12] ( 35 ذاریات با توجه به آیات 24-37 ) . »

« و قال الذین کفروا أءِذا کنا تراباً و آباؤنا أءِنا لمخرجون. لقد وعدنا هذا نحن و آباؤنا من قبل ان هذا إلا اساطیر الاولین. قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین. ( 68-69 نمل با توجه به آیات 64- 81 ) . »

 « و من آیاته ان تقوم السماء و الارض بأمره ج ثم اذا دعاکم دعوة من الارض اذا انتم تخرجون. ( 25 روم با توجه به آیات 26-32 ) . »

« بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی له ما فی السماوات و ما فی الارض و له الحمد فی الاخرة ج و هو الحکیم الخبیر. یعلم ما یلج فی الارض و یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها ج و هو الرحیم الغفور. ( 1-2 سبا ) » .

« هو الذی خلق السماوات والارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش ج یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها ص و هو معکم أین ما کنتم ج والله بما تعملون بصیر. له ملک السماوات والارض ج و الی الله ترجع الامور. ( 4-5 حدید ) . »

« الّا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی السماوات و الارض و یعلم ما تخفون و ما تعلنون. ( 25 نمل )» .

« الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور ص والذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات ق اولائک اصحاب النار ص هم فیها خالدون. ( 257 بقره با توجه به آیات 255- 260 ) . »

« یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیرا. و سبحوه بکرة و اصیلا. هوالذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور ج و کان بالمؤمنین رحیما. تحیتهم یوم القیامة سلام ج و أعد لهم اجراً کریما. ( 41- 44 احزاب ) . »

« هو الذی یُنزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور ج و ان الله بکم لرءُوف رحیم. ( 9 حدید ) . »

« رسولاً یتلوا علیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الی النور ج و من یؤمن بالله و یعمل صالحاً یدخله جنات تجری من تحتهاالانهار خالدین فیه ابدا ص قد احسن الله له رزقاً. ( 11 طلاق ) » .

« بسم الله الرحمن الرحیم. الر ج کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور بإذن ربهم الی صراط العزیز الحمید. ( 1 ابراهیم ) . »  

« و لقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمت الی النور و ذکرهم بِاَیام الله ج ان فی ذالک لَآیات لکل صبار شکور. ( 5 ابراهیم ) . »

« و اذا قتلتم نفساً فادارأتم فیها ص والله مخرجٌ ما کنتم تکتمون. ( 72 بقره با توجه به آیات62-101 ) . »

« ام حسب الذین فی قلوبهم مرضٌ ان لن یخرج الله اضغانهم. ( 29 محمد ص با توجه به آیات 22- 32) . » و ...  



[1] - در واقع این واژه همانند بسیاری از واژه های دیگر در زبان عربی هست اما در قرآن کریم از آنها یا مترادف هایش ذکری به میان نیامده است. که پیرامون حکمت آن باید گفت والله اعلم.. که در این خصوص می توان به مواردی همچون عشق و وقف و تقلید و روایت نیز اشاره کرد. مواردی که خداوند یکتا مومنین را مثلن به اندیشه و دانش و فهم و خردورزی در آیاتش و یادآوری و سپاسگزاری نعمت هایش و ایمان به الله یعنی خودش و کتابها و رسولان و فرشتگان و آیاتش و آخرت ضمن انجام اعمال صالح دستور می دهد و یا اینکه آنان از آنچه روزیشان کرده است فی سبیل الله انفاق نمایند و اینکه بر اساس آیات قرآن که سخن و کلام الاهی است که بر حضرت محمد ص فرو فرستاده شده است در همه ی مراتب زندگی به پیش بروند و نه سخنی غیر از این و یا سخنانی که نه با کلام خدا همخوانی دارد و نه با عقل سازگار است و اینکه پس از قرآن این سنت رسول او است که باید ملاک باشد.و ... چه آنکه خداوند یکتا یکی از ویژگی های بندگان خود را که بخشنده است این دانسته است که آنان هنگامی که به آیاتش تذکر داده می شوند؛ کر و کور بر روی آیاتش نمی افتند؛ یعنی روی آنها اندیشه می کنند؛ دانش به دست می آورند، خرد می ورزند؛ تفقه می نمایند؛ به دل و نه زبانْ ایمان می آورند، یادآور می شوند، سپاسگزار می گردند، سر بر خاک می سایند و ...؛ آن هم فقط مرتبط با آیات و نشانه های پروردگارشان و نه جز آن . به عبارت دیگر خداوند یکتا پیرامون آیاتش دستور می دهد که بندگانش اینگونه باشند. یعنی متفکر، متعلم، متعقل، متفقه، مومن، شاکر، عابد، ساجد، مسلم ، ذاکر : « و الذین اذا ذکروا بآیات ربهم لم یخروا علیها صماً و عمیانا. (73 فرقان.)

[2] - والله اعلم .

[3] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم. جلد ششم/ اعلام / ص 1869 .

[4] - تاریخ تحلیلی اسلام .تا پایان امویان. سید جعفر شهیدی. دوره ی کاردانی تربیت معلم.

[5] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم.  1379 .جلد اول/  ص 1386 .

[6] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم.  1379 . جلد اول/  ص 1386 .

[7]- فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم. 1379 .  جلد اول/  ص 1448 .

[8] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم. 1379 .  جلد سوم/  ص 3942.

[9] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم. 1379 .  جلد سوم/  ص 3942.

[10] - فرهنگ فارسی معین . محمد. چاپ پانزدهم. 1379 .  جلد سوم/  ص 3942 .

[11] - برابر این آیه ی کریمه مشخص می شود که تنها در زمین پاک است که به اجازه ی پروردگار از آن گیاه بیرون می آید و نه غیر آن. پس اگر کسی ایمان داشته باشد و کارهای شایسته بکند نیز بعد از مرگ پاکیزه از قبر بیرون می آید. ( والله اعلم)

[12] - این آیه ی کریمه که مرتبط با سر انجام قوم لوط است می رساند که وقتی خشم و عذاب خداوند یکتا به گروهی به خاطر گناهان کبیره ای  همچون لواط  که انجام می دهند قرار گیرد؛ او تنها گروندگان و مومنین را از دیار مشمول عذاب بیرون می برد و نه غیر آنان را. والله اعلم

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ