سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 17
کل بازدید : 27622
کل یادداشتها ها : 30
خبر مایه


 

     « ... اما در این بین و با توجه به وضعیت به وجود آمده, کسانی همچون ابومسلم خولانی عابد و دیگر پارسایان که از اهل شام بودند و می خواستند کار به جنگ نکشد پیش معاویه رفته و به او گفت که خبردار شده که وی تصمیم به جنگ با علی ع گرفته در حالی که سابقه ی او چون سابقه ی علی ع نیست . معاویه با اذعان به اینکه او در فضل همچون علی ع نیست[1] ، اینگونه ادامه داد که اما موضوع این این است که عثمان مظلوم کشته شده است.چون آنان نیز این امر را تایید کردند معاویه گفت: اگر علی قاتلان عثمان را به او تسلیم کند او هم حکومت را به علی وا می گذارد؛ موضوعی که در نامه ای هم نگاشت و حامل و تحویل دهنده ی آن به حضرت علی ع همان ابومسلم خولانی بود. که او هم پس از خواندن نامه از علی ع خواست که قاتلین عثمان را به آنان تسلیم کند. در ضمن وی آن حضرت را در این میان، امیر خود خطاب کرد. که این امر نیز با تدبیر علی ع میسر نشد چرا که وی صبح فردای آن روز پس از نماز دید که مردان مسلح یک صدا می گویند که همه ی آنان قاتلان عثمانند. فلذا خولانی با دریافت پاسخی از آن حضرت در قالب یک نامه به سوی معاویه برگشت که مضمون آن این بود که علی ع ضمن برائت از قطع رحم یا شوراندن مردم علیه عثمان؛ این نکته را یادآور شده بود که این مردم بودند که علیه او شورش کردند و او را کشتند ... و این که تو ( ای معاویه) قاتلان او را می خواهی فقط برای رسیدن به آرزوهایت به عنوان وسیله ی ترقی ات است و نه خونخواهی عثمان[2]. به هر جهت علی ع به وی توصیه می کند که دست از گمراهی و ستیزه جویی بردارد که عاقبت خوبی ندارد[3]... »[4] .

    « باید دانست که علی تنها برای معاویه نامه ننوشت بلکه برای عمروعاص که به دعوتش به لشکر معاویه پیوسته و او را در امر بیعت مردم شام جهت مقابله با حضرت علی ع با نام "خونخواهی عثمان" جهت حاکمیت شام مشورت و یاری داده بود؛ نیز نامه نوشت و ضمن ذکر نکاتی از او خواست که از غیر خود پند گیرد که سعادتمندی در این است و نه اینکه اعمالش را با همراهی و همکاری با معاویه باطل گرداند چرا که معاویه حق را به فراموشی سپرده و باطل را برگزیده است. اما عمرو عاص اینگونه پاسخ داد که بر اساس الفت موجود میانشان، دعوت او را بپذیرد و کار را به شورایی[5] واگذار نماید که آنها را به حق و مراعات آن وا دارد ... » [6]

   « پس از این ها حضرت علی ع چون قصد حرکت به سوی شام را گرفت لذا بر فراز منبر رفت و راه و هدف از این حرکت را  پس از ستایش و نیایش خداوند و درود بر پیامبر خدا ص برای مردم اینگونه تبیین کرد:

 ای مردم حرکت کنید به سوی دشمنان سنت و قرآن، حرکت کنید به سوی قاتلان مهاجران و انصار، حرکت کنید به سوی جفاکاران فرومایه که اسلام آوردن ایشان از بیم و به زور بود، حرکت کنید به سوی کسانی که برای به دست آوردن دلهای ایشان به ایشان مال داده می شد تا آزار خود را از مسلمانان باز دارند. [7]»

     « ... عموم مردم به جز یاران عبدالله بن مسعود و عبیده بن سلمانی و ربیع بن خثیم و نیز چهارصد قاری قرآن؛ حرکت علی ع را پذیرفتند[8]. پس از این با فرمان علی ع منادی ندا در داد که مردم در نخیله گرد هم بیایند و در ضمنِ این جانشین خود در کوفه را تعیین کرد و بعد از آن ابن عباس با یارانش در بصره آمدند و ... پس از جمع شدن مردم, علی آماده ی حرکت از نخیله شد و با آرایش سپاهیان و انتصاب فرماندهان, توصیه های مرتبط با ظرافت ها و تدابیر و فنون جنگی و حرکت به سمت دشمن را به آنان یادآور شد. بعد یکی یکی شهرهای بین راه همچون خرابه های بابل و انبار و مداین با تمام احتیاط های جنگی پیموده شد. با گذشتن علی ع و مردم از روی پل احداثی فرات است که می شود گفت درگیری های پراکنده ی جنگی دو سپاه شروع شد. با خبر دار شدن موضوع و اردو زدن معاویه و سپاهیانش بر دهکده ی صفین که تنها یک راه به فرات داشت؛ آب به دستور وی  ضمن مشاوره با نزدیکانش بر روی مردم عراق و سپاهیان علی ع بسته شد. آن حضرت توسط صعصعه بن صوحان برای معاویه پیام فرستاد تا به وی بگوید که علی و لشکریانش به سوی معاویه آمده اند تا پیش از آنکه جنگی در گیرد اتمام حجت کند. حال اگر بپذیرد آنها نیز صلح را بیشتر دوست دارند و اگر با مانع شدن آب در پی رها کردن صلح است پس مردم را به خود وا می گذارد تا برای آب جنگ کنند و هر کس که پیروز شد آب نیز می آشامد[9]. سپس همانگونه که علی ع گفته بود جنگی در گرفت و بدین واسطه مانع آب مرتفع شد اما برابر پیش بینی عمروعاص, علی ع آب را بر روی معاویه و سپاهیانش نبست[10]... در این میان مواردی همچون وجود قاریان قرآن / حلول ماههای حرام، رفت و آمدهای نمایندگان دو طرف و وجود نیکوکاران؛ مانع از جنگ و درگیری می شد و گاهاً درگیری های پراکنده از سپاه دو سو صورت میگرفت. در این بین البته برای جلوگیری از جنگ ضمن حفظ هدف جابرانه ی خویش؛ معاویه افرادی همچون شرحبیل را نزد علی فرستاد آن هم با القای همان گفتار ثابت خودش پس از بیعت مردم با علی؛ یعنی تحویل قاتلان عثمان در قبال تحویل حکومت[11]، امری که باز از سوی علی ع مورد قبول واقع نشد چرا که آنچه را که او می خواست نزدیک بیست هزار نفر جنگجو بودند. از سوی دیگر معاویه به کسانی از سپاهیانش هم که می گفتند چرا وی می خواهد با علی ع با آن همه فضائلش بجنگد؟ ؛ همین را می گفت که او برای خون عثمان می جنگد... باری؛ با پایان ماه محرم دو طرف به آرایش سپاهیان خود پرداختند و در پی آن است که می شود گفت که جنگ های تن به تن با هماورد خواستن به ویژه از سوی لشکر شام شروع شده و و سپس به رویارویی های پراکنده ی برخی قبایل حاضر در جنگ از دو طرف کشیده شده و کشته هایی هم داشته است و ... این امر چندان ادامه یافت تا روزی که حضرت علی ع به معاویه پیام و پیشنهاد جنگ تن به تن داد تا بدان وسیله هم از کشته شدن مردم جلوگیری کند و هم اینکه هر کس پیروز میدان شد عهده دار خلافت شود. اما معاویه علیرغم مشاوره با عمروعاص و نظر موافق وی نه تنها از این کار خودداری کرد چرا که سرانجام کار را می دانست[12]؛ بلکه بر عمروعاص خشم نیز گرفت. و از این لحاظ بود که عمروعاص تصمیم گرفت که خود به جنگ اباالحسن برود که نتیجه ی آن چیزی نبود جز اینکه وی به محض فرود آمدن روی زمین، برای اینکه کشته نشود عورت خود را آشکار نمود یا چون بر اثر این فرود آشکار شد؛ لذا علی ع هم بر اساس ایمان و جوانمردی خود روی از او بر گرداند و عمروعاص هم پیش معاویه برگشت؛ برگشتی که معاویه به او گفت برو خدا را شکر کن و از سیاهی نشیمن گاه خود سپاسگزار باش... خلاصه این وضعیت درگیری های پراکنده ی دو طرف ادامه داشت تا این که در یکی از این درگیری ها عبیدالله ابن عمر نیز کشته شد... »[13] .



[1]- پس نه تنها معاویه که سرشناسان شام نیز به فضیلت علی ع اعتراف داشته اند؛ اما چرا با شنیدن جمله ی " کشته شدن عثمان با مظلومیت " و " اینکه اگر علی ع قاتلان او را تحویل وی دهد" با او نخواهد جنگید و ...؛ پا را پس می کشیده و حق را به او میداده اند؛ خود موضوعی در خور درنگ است، چرا که برای نمونه آیا آنان نباید از خود می پرسیده اند که وقتی مردم با علی ع بیعت کرده اند و او خلیفه است؛ چرا باید معاویه ای که گماشته ی خلفای پیشین است و با علی بیعت نکرده و حال هم قصد نبرد با علی دارد و از سوی دیگر او هم به عنوان خلیفه ی مسلمین و امیر مومنین حاکمیتش بر شام را ابقا نکرده؛ از عثمان خونخواهی نماید و ... در حالی که این وظیفه ی خلیفه ی برگزیده ی جدید توسط مردم یعنی همان حضرت علی ع است که به این امر اقدام نماید و نه کسی دیگر ؛ زیرا که هرج و مرج خواهد شد و هر کس به گمان خود از هر کس که صلاح بداند قصاص خواهد گرفت و ... امری که در زمان خلافت عثمان توسط عبیدالله بن عمر صورت گرفت و او برای نمونه هرمزان ایرانی را نیز با این توجیه که وی نیز ظن آن میرفته که در توطئه قتل خلیفه ی دوم یعنی پدرش دست داشته لذا او را به ناحق به قتل می رساند که آنچه که مانع از این می شود که دیگر او زیاده روی در این امر نکند؛ نه اقدام به موقع خلیفه ی سوم که صدور حکم حضرت علی ع بوده است مبنی بر اینکه عبیدالله بن عمر باید به خاطر قتل نابحق هرمزان قصاص شود و ... و این یعنی اینکه چنین نبوده که واقعن و مطلقن حضرت علی ع در بیست و پنج سال دوران خلافت سه خلیفه سکوت کرده باشد بلکه به موقع خود ولایت الاهی اش را بر مومنین نشان می داده است و ... که مورد اخیر نمونه ای از آن است.

[2] - در این جا علی ع به معاویه خیلی روشن بیان و یا اتمام حجت می فرماید که چرا وی این همه این موضوع را مستمسک قرار داده است و دوم اینکه دیگر دست از استتفاده از این توجیه برای فریب خاص و عام به ویژه مرتبط با مردم شام بردارد و تسلیم حکم وی شود و با او بیعت نماید و نه اعلان یا اقدام به جنگ با این بهانه.

[3] - در این جا باز روشن می شود که علی ع همچنان بر سر این است تا از جنگ علیرغم اعلان آن از سوی معاویه جلوگیری کند و با متذکر شدن آن نکات هم به وی بفهماند که خونخواهی عثمان یک بهانه است و هم این که او را از راه آرامش و صفا تسلیم به بیعت کند تا اینکه در پی اعلان جنگ از سوی معاویه به مقابله و دفاع برخیزد.

[4] - کتاب جنگ های حضرت علی ع یا ... / سید مهدی شمس الدین... / صص 55-58

[5] - به توضیحات مرتبط با خلع دو امیر عراق و شام و سپردن کار به دست یک شورا توسط ابوموسی و عمروعاص در پایان همین بحث قاسطین 2 ( بخش ث گفتگوهای حکمین) طی اعلام نتیجه ی حکمیت و رای مربوطه در پاورقی مراجعه شود.

[6] - کتاب جنگ های حضرت علی ع یا ... / سید مهدی شمس الدین... / صص 58 – 59 .

[7] - کتاب جنگ های حضرت علی ع یا ... / سید مهدی شمس الدین... / ص 59.

[8] - این امر نشان می دهد که تنها در سفر از مدینه به عراق نبود که کسانی همچون عبدالله بن عمر بن خطاب دعوت او را اجابت نکردند بلکه کسانی هم بودند که در رابطه با حرکت آن حضرت به سمت شام نیز او را با توجیهاتی همراهی نکردند. بدون اینکه علی ع متعرض آنان شود.

[9] - این مهم می رساند که روش و منش علی ع در وهله ی اول علیرغم اعلان جنگ معاویه همانا کوشش برای تسلیم کردن معاویه به بیعت و دوری از جنگ و ستیزه است.

[10] - این نیز از فضایل علی ع و جوانمردی او بوده است که به نوعی باز می خواسته به این شیوه با معاویه اتمام حجت کند و بگوید که او برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده نمی کند و در نزد او بیعت و تسلیم شدن معاویه از راه صمیمیت و میانجی گری عادلانه در اولویت است تا کارزار. از سوی دیگر اینکه او می خواسته تا مردم شام از سپاه معاویه نیز در باره ی این موضوع فکر کنند و تصمیم خود را بگیرند چرا که علی همچون معاویه نیست. بلکه او صاحب فضایل بی شمار الاهی است و ... گر نه علی ع می توانست در همین نقطه و مکان با بستن آب بر روی معاویه و سپاهیانش آنان را به شکست یا عقب نشینی بکشاند و سپس بر ایشان حمله ور شده نابودشان کند. اما این کار را نکرد تا بلکه آنان سر عقل آمده و دست از ستیزه جویی بر دارند و راه تسلیم و بیعت و سازش را بپیمایند. اما حیف که اینگونه نشد و آنان علی ع و سپاهش را وارد جنگ صفین کردند و .. به راستی آیا این عمل خود دلیلی دیگر بر فضایل آن حضرت و تفاوتش از معاویه نمی تواند و نمی توانست باشد چه آنکه اگر علی ع نیز پس از رفع منع آب؛ آنرا حتا برای ساعاتی روی معاویه و سپاه شام می بست، تاریخ پیرامون علی ع و فضایل او چه می گفت؟ آیا این شبهه را ایجاد نمی کرد و حتا آن را مستمسک برای ناحق جلوه دادن او قرار نمی داد که تفاوتی بین معاویه و علی ع نبوده است زیرا که او هم همان کار معاویه را با یک عمل تلافی جویانه انجام داد و با غلبه بر یاران معاویه و آب؛ این مایه ی حیات را بر روی سپاه معاویه بست. پس این گونه اندیشه و عمل نکردن باز از فضایل علی ع بود. حال آیا باز در اینکه حق با چه کسی بوده است؛ جای تردیدی می تواند باشد؟ 

[11] - و شاید این تدبیر معاویه برای جلوگیری از به تردید افتادن این فرد و یا ایجاد هر گونه پرسشی برایش؛ یعنی شر حبیل که نقش والایی در بیعت گرفتن مردم له  معاویه برای جنگ با علی ع  با عنوان خونخواهی خلیفه ی سوم داشته، بوده است. ( والله اعلم) چرا که در ابتدای کار و استفاده ی ابزاری از نفوذش به انحای مختلف به او تلقین می کنند که علی عثمان را کشته است؛ اما در صحنه ی کارزار و رویارویی دو لشکر سخن از تحویل قاتلان عثمان توسط علی ع جهت جلوگیری از جنگ و خونریزی و تحویل حکومت است. یعنی دو سخن متناقض. چرا که میانجی گرانی همچون وی تنها پیش علی ع می رفته اند و همان سخن معاویه را تکرار می کرده اند و ...

[12] - آری معاویه از این جهت پیشنهاد جنگ تن به تن با علی ع را نپذیرفت که هم سلحشوری ها و توانمندی های او را در زمان پیامبر مکرم اسلام ص در نبردهای واقع و تحمیل شده به خاتم النبیین از جمله نبرد خندق و به زیر افکنده و کشته شدن عمروبن عبدود جنگجوی نامی و بی همتا ی عرب آن هم بی همتا فقط مرتبط با همنوع و تنها از اعراب؛ به دست علی ع را دیده بود و هم داستان جنگ جمل را که چندی پیش رخ داده و نتیجه اش چیرگی علی ع و سپاهیانش بر ناکثین بود را شنیده بود و هم اینکه می دید علی ع در این جنگ های تحمیل شده به وی ، در تمام آنها حضور فعال و مستقیم دارد و فقط به اصطلاح سیاستگزار و برنامه ریز و ناظر صرف نبرد نیست بلکه با وارد شدن به میدان کارزار خود وی از جنگجویان پیشتاز نیز می باشد... پس از این لحاظ است که گفته می شود معاویه سرانجام کار جنگ تن به تن با علی ع را می دانسته است که در صورت پذیرش چنین پیشنهادی حتمن مغلوب و کشته خواهد شد. از سوی دیگر و علاوه بر این نباید فراموش کرد که معاویه این همه هزینه نکرده و به واسطه هایی مبتنی بر نیریک و دسیسه از مردم شام بیعت نگرفته است که خود یا در جنگ به همراه دیگران از فرماندهان و سپاهیانش با سپاه عراق به فرماندهی علی ع بجنگد و یا بالاتر از اینها اینکه چنین پیشنهادی را بپذیرد حتا اگر تاکید بر موافقت با پذیرش آن از سوی مشاوری نیزنگ بازتر از خودش به نام عمروعاص باشد. که این عمروعاص خود نمونه ی بارزی است بر اینکه وقتی او به جای معاویه به جنگ علی ع رفت ؛ آنچه مایه ی نجاتش شد عورتین اش بود و گرنه در غیر این صورت بر معاویه بیشتر ثابت می شد که از شجاعت های علی ع چیزی در این بیست و پنج سال کاسته نشده است؛ همانگونه که با موضوع عمروعاص در نبرد تن به تن چیزی از فضایلش کم نشده است. و علی ع می توانست عمرو را در این صحنه بکشد به نحوی که کار حکمیت که باز از دسیسه های وی بود پیش نیاید اما چه می شود کرد که علی ع را به فضایلش می شناختند که حجب و حیایش از همین نمونه فضایل وی بود که اگر در اینصورت او عمروعاص را می کشت آنوقت برای خدا شمشیر نزده بود، همانگونه که در جنگ خندق؛ وی عبدود را هنگام انداختن خدو به تعبیر مولوی به صورتش نکشت؛ چرا که آن وقت او پیروی هوای نفس را کرده بود؛ پس با آرامش یافتن و پس از فرو خوردن خشمش و غلبه بر هوای نفسش و نیز خواستن از مغلوب که ایمان بیاورد و چون نیاورد وی را کشت... ای کاش که نه تنها عمروعاص بلکه دیگران از جنگ آوران و نامداران و حاضران شامی از این صحنه ی پیش آمده برای عمرو آن هم به سبب جوانمردی و مروت و حیای علی ع درس می گرفتند و علیه اش با نام خونخواهی عثمان به پا نمی خواستند و ... البته بر این موارد از شجاعت های علی ع باید کارزار خیبر را افزود که باز معاویه این ها را دیده بود و بنابراین از نبرد تن با تن با آن حضرت ابا داشت.

[13]کتاب جنگ های حضرت علی ع یا ... / سید مهدی شمس الدین... / صص 60 – 85 .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ